بنى حارث

پدیدآورمهران اسماعیلی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 6

تاریخ انتشار1388/06/18

منبع مقاله

share 3971 بازدید

بنى حارث : از قبايل خزرجى يثرب در عهد پيامبر(صلى الله عليه وآله)

بنى‌‌حارث بن خزرج بن حارثه از قبايل خزرجى يثرب بودند كه به هنگام هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله)در يثرب حضور داشتند. ايشان همراه با قبايل خزرجى ديگر همچون بنى‌‌ساعده، بنى زريق، بنى نجار، بنى‌‌سالم و بنى سلمه خزرج را تشكيل مى‌‌دادند.[1] بايد توجه داشت كه در ميان اوسيان نيز گاه از بنى‌‌حارث بن خزرج گزارشهايى آمده است كه به‌‌بنى‌‌حارث بن خزرج بن عمرو بن عوف اشاره دارد كه از نسل او دو تيره مشهور اوسى يعنى بنى‌‌حارثه و بنى‌‌عبدالاشهل پديد آمده‌‌اند[2] و خود بنى‌‌حارث به عنوان تيره‌‌اى مستقل شناخته نمى‌‌شود.
حارث فرزندان متعددى داشت. برخى از ايشان چون جشم، زيد منات، عوف، صخر (ضجر)، جروش (جردش) و همچنين برخى از مجموعه‌‌هاى ديگرى از اين قبيله كه به فرزند ديگرى از حارث به نام خزرج نسب مى‌‌رسانيدند همگى پيش از اسلام به شام مهاجرت كرده، برخى از آنان به غسانيان شام پيوسته بودند[3]، از اين رو اين مجموعه‌‌ها جزو بنى حارث مورد نظر نيستند و از انصار نيز محسوب نمى‌‌شوند.
بنى حارث پيش از اسلام در نبردهاى اوس و خزرج حضور داشتند.[4] ايشان افزون بر شركت در نبردهايى كه در آنها عموم اوسيان با خزرجيان درگير بودند، در نبرد سَرارة با يكى از مجموعه‌‌هاى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 163
اوس به نام بنى عمرو بن عوف معروف به «نبيت» درگير شدند و آنان را شكست دادند.[5]
درباره آيينها و مناسك بنى حارث اطلاع چندانى در دست نيست و مى‌‌توان پرستش بت‌‌منات را كه به عموم اوس و خزرج منتسب است در ميان آنان رايج دانست[6]، افزون بر اين در پيمان‌‌نامه‌‌اى كه از پيامبر نقل شده سخن از يهوديان بنى‌‌حارث به ميان آمده است[7] كه اين خود نشان گرايش برخى از بنى‌‌حارث به آيين يهود* است.
منازل و مناطق مسكونى بنى حارث در يثرب متمركز نبود؛ بخشى از ايشان در سُنْح مستقر بودند كه با مسجد نبوى‌‌يك ميل فاصله داشت. بخشى ديگر در منطقه جرار سعد ساكن بودند كه نسبت به سُنح فاصله كمترى با مسجدالنبى داشت.[8]
پس از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) زمانى كه از قبا حركت كرد، قبايل متعددى كه سكونتگاههايشان در مسير حركت آن حضرت بود، از ايشان مى‌‌خواستند در منطقه ايشان مستقر شود؛ امّا پيامبر از آنها مى‌‌خواست زمام شتر را رها كنند تا مسيرى را كه مأموريت دارد بپيمايد. بنى‌‌حارث نيز چون در اين مسير قرار داشتند از پيامبر چنين درخواستى كرده‌‌بودند.[9]
از نخستين مسلمانان بنى حارث در پيمان عقبه دوم ياد شده است؛ پيمانى كه زمينه مهاجرت پيامبر را فراهم آورد. در آن پيمان 7 تن از مسلمانان ايشان با پيامبر بيعت كردند تا از وى حمايت كنند. پيامبر از ميان بيعت كنندگان 12‌‌نقيب‌‌برگزيد كه نمايندگان ايشان در ميان مسلمانان يثرب باشند. بنى‌‌حارث از معدود قبايلى بود كه از دو نقيب برخوردار بود: سعد‌‌بن ربيع و عبدالله‌‌بن رواحه.[10]
مشهورترين مهاجرى كه نزد بنى‌‌حارث و در منطقه سُنْح مستقر شد ابوبكر بود. وى آنجا با يكى از زنان بنى‌‌حارث ازدواج كرد.[11]
بنى‌‌حارث در حمايت از پيامبر و آيين اسلام نقش قابل توجهى دارند، چنان‌‌كه پيامبر ايشان را از معدود قبايل برتر يثرب معرفى كرده است.[12] 9 تن از ايشان در بدر حضور داشتند و يك تن از آنها در اين نبرد به شهادت رسيد.[13] از مجموع 70 و اندى شهداى احد 3 تن از بنى حارث بودند.[14]
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 164
ايشان در نبردهاى ديگر نيز شركت داشتند.[15]
از معروف‌‌ترين افراد اين قبيله مى‌‌توان به ابوسعيد خُدْرى[16] از جهادگران و بزرگان انصار، عبدالله*‌‌بن رواحه جانشين دوم جعفر‌‌بن ابى‌‌طالب براى فرماندهى سپاه در نبرد موته، كه در همين جنگ به شهادت رسيد[17]، سعد‌‌بن ربيع نقيب ـ برگزيده در پيمان عقبه دوم ـ و شهيد اُحد[18]، عقبة‌‌بن عمرو والى اميرمؤمنان، على(عليه السلام) بر كوفه در زمان نبرد صفين[19]، قرظة‌‌بن كعب والى امام على بر كوفه[20] در نبرد جمل[21]، عمرو‌‌بن قرظة بن كعب شهيد كربلا[22]، نعمان بن بشير والى كوفه در زمان معاويه[23] و يزيد ياد كرد.[24] ابن سعد از 15 تن از زنان حارثى نام برده كه با پيامبر بيعت كرده‌‌اند.[25]

 بنى‌‌حارث در شأن نزول:

قرطبى ذيل آيه 122 آل عمران/3: «اِذ هَمَّت طَـائِفَتانِ مِنكُم اَن تَفشَلا واللّهُ ولِيُّهُما و عَلَى اللّهِ فَليَتَوَكَّلِ المُؤمِنون»كه در آن از سست شدن مجموعه‌‌هايى در نبرد احد* خبر مى‌‌دهد، از بنى حارث ياد كرده است؛ امّا عبارت آن گويا نيست كه بتوان آن را بنوحارث اوسى دانست يا بنوحارث خزرجى، از اين رو نمى‌‌توان توجه چندانى بدين گزارش كرد، به ويژه آنكه خود وى اين گزارش را ضعيف قلمداد كرده است. در اين گزارش سخن از آن است كه چون عبدالله‌‌بن اُبَىّ و 300 تن از همراهان وى در احد صحنه نبرد را رها كردند و از صف سپاه اسلام خارج شدند، ترس و دلهره‌‌اى در ميان مجموعه‌‌هاى ديگر انصار پديد آمد كه مفسران ذيل آيه به مجموعه‌‌هايى همچون بنى‌‌حارث اشاره كرده‌‌اند[26]؛ همچنين بنا به روايت ابن بريده ذيل آيات سوره تكاثر/102 از قبايلى چون بنى حارثه (از اوس) و بنى‌‌حارث (از‌‌خزرج) ياد كرده‌‌اند: «اَلهـكُمُ التَّكاثُر * حَتّى زُرتُمُ المَقابِر * كَلاّ سَوفَ تَعلَمون * ثُمَّ كَلاّ سَوفَ تَعلَمون * كَلاّ لَو تَعلَمونَ عِلمَ اليَقين».(تكاثر/102،1 ـ 5) بر اساس اين روايت آيات كه بار معنايى تهديد و مذمت دارد خطاب به بنى‌‌حارث و بنى‌‌حارثه از قبايل يثرب است، در حالى‌‌كه آيات مكّى است و مخاطب آن مشركان قريش بودند كه در برخى شأن نزولهاى ديگر بدان اشاره شده است[27] (‌‌‌‌بنى عبد مناف)، از اين رو به نظر مى‌‌رسد در
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 165
اين روايت در حمايت از قريش و به زبان انصار فرافكنى صورت گرفته باشد.

منابع

الاستيعاب فى معرفة الاصحاب؛ انساب الاشراف؛ بحارالانوار؛ البداية و‌‌النهايه؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و‌‌الاعلام؛ تاريخ خليفة‌‌بن خياط؛ التاريخ الكبير؛ تاريخ المدينة المنوره؛ تفسير القرآن العظيم، ابن ابى حاتم؛ جامع‌‌البيان عن تأويل آى‌‌القرآن؛ الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ جمهرة انساب العرب؛ السيرة النبويه، ابن هشام؛ صحيح البخارى؛ الطبقات‌‌الكبرى؛ الكامل فى التاريخ؛ كتاب الاصنام (تنكيس الاصنام)؛ كتاب النسب؛ اللهوف فى قتلى الطفوف؛ معجم البلدان؛ المغازى؛ المقتضب من كتاب جمهرة النسب؛ مقتل‌‌الحسين(عليه السلام)؛ وفاء‌‌الوفاء باخبار المصطفى(صلى الله عليه وآله)؛ وقعة‌‌صفين.
مهران اسماعيلى



[1]. تاريخ الاسلام، ج 1، ص 303؛ جمهرة انساب العرب، ص 361؛ المقتضب، ص 226 و بعد.
[2]. جمهرة انساب العرب، ص 338 ، 361.
[3]. المقتضب، ص 226 ـ 227؛ جمهرة انساب العرب، ص 361.
[4]. السيرة‌‌النبويه، ج 1، ص 288.
[5]. الكامل، ج 1، ص 662؛ البداية والنهايه، ج 3، ص 190.
[6]. الاصنام، ص 14.
[7]. السيرة النبويه، ج 2، ص 442.
[8]. وفاء الوفا، ج 1، ص 198 ـ 199؛ السيرة النبويه، ج 2، ص 343.
[9]. وفاء الوفا، ج 1، ص 259؛ بحارالانوار، ج 19، ص 123.
[10]. السيرة النبويه، ج 2، ص 443؛ النسب، ص 280.
[11]. الطبقات، ج 3، ص 130؛ جمهرة انساب العرب، ص 361.
[12]. صحيح البخارى، ج 4، ص 271.
[13]. السيرة‌‌النبويه، ج 2، ص 692 ـ 707؛ المغازى، ج 1، ص 146 ، 165؛ الطبقات، ج 3، ص 408.
[14]. السيرة النبويه، ج 3، ص 125.
[15]. ر. ك: تاريخ المدينه، ج 1، ص 192؛ الطبقات، ج 2، ص 114؛ المغازى، ج 2، ص 769.
[16]. الاستيعاب، ج 4، ص 235.
[17]. الاستيعاب، ج 3، ص 33.
[18]. الاستيعاب، ج 2، ص 156.
[19]. معجم البلدان، ج 1، ص 358؛ وقعة صفين، ص 121.
[20]. تاريخ ابن خياط، ص 152.
[21]. انساب الاشراف، ج 3، ص 29.
[22]. مقتل الحسين(عليه السلام)، ص 131؛ اللهوف، ص 132.
[23]. التاريخ الكبير، ج 8، ص 75.
[24]. المقتضب، ص 227.
[25]. الطبقات، ج 8، ص 268 ـ 275.
[26]. جامع‌‌البيان، مج 3، ج 4، ص 96 ـ 98؛ تفسير قرطبى، ج 4، ص 119 ـ 120.
[27]. تفسير ابن ابى حاتم، ج 10، ص 3459؛ تفسير قرطبى، ج 20، ص 115.

مقالات مشابه

بنى سَلِمَه

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمهران اسماعیلی

بنى حارثه

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمهران اسماعیلی

اوس و خزرج

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمهران اسماعیلی